انگوراسانوس
 
اولین وبلاگ رسمی گلابیوس
 
 

شاید فکر کنید تصمیم گلابیوس برای ساخت چنان کاخی احمقانه بوده است. امّا شواهدی وجود دارد که نشان می دهند در زمان طفولیّت گلابیوس، انگوراسانوسیان حمله کرده و تعداد زیادی از گلابی ها را می کشند و ثروت زیادی را از پدرش غارت می کنند.

با خواندن کتاب هایی چون عداوه الگلاب و یا نهج الگلاب متوجّه می شویم که انگوراسانوسیان پس از رسیدن به وردنت، صبح را در جایی پنهان شده و استراحت می کنند تا قبل از غروب، به دشمن حمله کنند این در حالی است که گلابیوس کبیر در اتاق خود نشسته و دوّمین روز خوشگذرانی مطلق خود را می گذراند که ناگاه حضرت کلابی (گ) بر او نازل شده و او را از خطر خاموشی که در کمین است آگاه می کند. مورگلاب ها (کسانی که در مورد زندگی و تاریخ گلابی ها تحقیق می کنند) آقای کمالی و اسدپور معتقدند که حضرت گلابی (گ) مستقیما پیش گلابیوس نیامده و او را توسّط شکارچی که در آن نزدیکی ها شکار می کرده و انگوراسانوسیان را دیده آگاه می کند. گلابیوس پس از شنیدن این خبر از اتاقش بیرون آمده و دستور آماده باش و تیز کردن شمیشرش را صادر می کند. گلاب البهر می نویسد :« هرگز پدرم را آنچنان پریشان ندیده بودم.» با دستور آماده باش، تمامی سربازها در ظرف های خود مستقر شده و آماده ی دفاع می شوند. در سوی دیگر، انگوراسانوسیان به دستور انگوراسانوس چند منجنیق ساخته و رو به کاخ قرار می دهند.

با غروب خورشید جنگ آغاز می شود...

کمان داران انگوراسانوسی تیرهای خود را به سوی آسمان رها می کنند و چند خدمتکار و سرباز که  درون کاخ بودند را می کشند. سپس انگوراسانوسیان پیاده نظام با فریاد های رعب آور مانند بربر ها حمله ور می شوند. به دستور فرگلاب (فرمانده ی گلابیوسیان) تیر های آتشین توسّط گلابیوسیان از درون کاخ به آسمان پرواز می کنند و موجی از جنازه های سوخته از انگوراسانوسیان را بر زمین به جا می گذارند. تعداد زیادی از انگوراسانوسیان به کنار قلعه رسیده و با نردبان سعی در نفوذ به قلعه می کنند. گلابیوسیان به دستور فرگلاب سطل هایی از قیر داغ و فلز مذاب را بر سر و روی دشمن که در حال بالا رفتن از نردبان های چوبی بودند می ریزند و نردبان ها را می اندازند. در همین هنگام، انگوراسانوس دستور آتش زدن سنگ هایی که دور تا دور آن ها را با کاه پوشانده بودند را صادر می کند. سپس منجنیق ها آماده شده و بعد... پرتاب!

قسمت هایی از درون حیاط کاخ آتش گرفته و قسمتی از یکی از دیوار ها فرو می ریزد. در هنگامی که گلابیوس این صحنه را می بیند فریادی از خشم می زند که در پس آن چند سرباز به هلاکت می رسند. بهتر است خشم گلابیوس را از زبان خودش بشنوید:« با دیدن آتش زده شدن کاخم، بدنم آتش گرفت.» انگوراسانوسیان که تخمین می زنیم هر کدام از آنها هیکلی برابر با سه تن از گلابیوسیان داشتند، به درون کاخ هجوم می برند. دیده شده که در این هنگام گلابیوس همراه با چند سیاه گلاب (ماهر ترین شوالیه های آن زمان) به میدان جنگ می روند. سیاه گلاب ها در همان دقایق اوّلیه با شمشیر های خود چند انگوراسانوسی را تکه تکه می کنند. گلابیوس نیز به درون حلقه ای از انگوراسانوسیان حمله ور می شود. یکی از سربازان گلابیوس در خاطرات خود نوشته است :« با دیدن اینکه سرورم به درون حلقه ای از عاج های متحرک بدون دانه حمله ور شد، اشک در چشمانم حلقه زد.» امّا ناگهان بشان هایی که گلابیوس را احاطه کرده بودند بر زمین می افتند. بر اساس قانون طبیعت هر انگوری که کشته می شد، دانه هایش منفجر می شدند. به همین ترتیب، آب انگور همه جا را فرا می گیرد. سربازان گلابیوس که با دیدن این صحنه امیدوار شده اند، شروع به آتش زدن انگوراسانوسیان می کنند. در یادداشت های گلاب البهر می خوانیم:« شب بود و آسمان تاریک آمّا آتش، میدان جنگ را مثل روز روشن کرده بود.» جنگ سختی در گرفته بود و هیچ سپاهی به دیگری رحم نمی کرد. در این حین بود که گلابیوس کبیر، انگوراسانوس را می بیند و بلافاصله هر دو یکدیگر را می شناسند. در هیچ یک از داستانها نیامده که آن دو قبلا همدیگر را دیده بودند ولی برق چشمهایشان، هر دو را به دیگری معرّفی می کنند. در تمام خاطراتی که گلابی ها دراین جنگ شرکت داشته و زنده مانده بودند، یک چیز، مشترک است:« ناگهان همه جا را صدایی مهیب از برخورد دو فلز فرا گرفت.» این صدای برخورد شمشیر دو شاه با یکدیگر بوده است. گفته شده قدرت برخورد این دو شمشیر آن قدر زیاد بوده که سربازانی که در نزدیکی آن دو می جنگیدند کر می شوند. گلابیوس و انگوراسانوس ماهرانه با یکدیگر مبارزه می کنند. در این مبارزه ی طولانی که سه روز و دو شب طول کشید، سپر ها، کلاه ها و زره هر دو می شکنند. گفته می شود این نبرد آنقدر زیبا بوده که سربازان و لشکر جنگ را رها کرده و به تماشای این مبارزه می نشینند. (البته این فقط یک شایعه است و همه با هم می جنگیدند.)

هر دو زخم های عمیقی بر می دارند که ناگهان گلابیوس کبیر بر زمین می نشیند و فریاد شادی انگوراسانوسیان بلند می شود. انگوراسانوس بالای سر گلابیوس رفته و تبر چسبیده به سرش را عقب می برد تا با آن سر گلابیوس را متلاشی کند. ولی هنگام پایین آوردن آن گلابیوس با زیرکی تمام با شمشیرش دسته ی آن را جدا می کند و تبر چرخان چرخان در هوا به درون صورت یکی از فرمانده های انگوراسانوس فرو می رود و او را به هلاکت می رساند. گلابیوس شمشیر خود را بلند کرده و آن را درون شکم انگوراسانوس فرو می برد. انگوراسانوس به صورت دو زانو روی زمین می نشیند. گلابیوس در سکوت تمام به پشت سر انگوراسانوس رفته و صدای ترق شکسته شدن گردن انگوراسانوس، سکوت را می شکند. بین ترتیب گلاپیوس بر او پیروز شده و تمام ثروت و کاخ ها و زمین های انگوراسانوس را صاحب می شود.

او بعد از این جنگ در گلابی الاسرار این مگلاب را می نویسد:

«انگوراسانوس خود را جنگجویی بزرگ می دانست ولی شما خود را انگوراسانوس ندانید، چرا که جاهلید و عقلتان کف پایتان قرار دارد.»

گلابیوس، گلاب البهر را به جانشینی خودش، حاکم انگورستان می کند و نام آنجا را به گلابستان جدید تغییر می دهد. او همچنین کاخ خود را بازسازی می کند و دوباره وردنت را آباد می کند.(او کاخش را با انگور ها بازسازی نمی کند.)پس از نشستن گلاب البهر بر تخت پادشاهی انگورستان، آن جا را آباد می کند. همچنین به گفته ی مردم انگوراسانوسیان که بعد به انگوراگلابیوسیان تغییر یافتند، زندگی آنها پس از شاه شدن گلاب البهر بهتر شد. همچنین اوضاع اقتصادی گلابیوسیان تغییر کرد و آنها به یکی از ثروتمند ترین قوم میوه ها تبدیل شدند.

پایان


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 11:55 :: توسط : آرمان اسدپور و عرفان کمالی

درباره وبلاگ
به وبلاگ ما خوش آمدید!!!!!
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان . و آدرس golabios.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 8
بازدید کل : 5339
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

کد خوش آمدگویی داشبورد نام : [Name]
پروفایل شما : مشاهده پروفایل
نام کاربری شما : [UserName]
پنل کاربری
ویرایش مشخصات
خروج