اولین وبلاگ رسمی گلابیوس
 
 

بر مبنای یک نطریه ی جدید،پیش از اینکه انسانها حاکم زمین شوند،میوه ها حکمران زمین بودند.تمدن گلابی ها از این گونه تمدن های کهن بود.گلابیوس بامدادیوس کبیر که حاکم و بنیان گذار این سلسله بود،در نزدیکی جزیره ای متروک به نام وردنت بر قبیله ای به نام میرانس الگلاب حاکم بود.روزی او در چادر خود نشسته بود که پیکی از طرف موزبلاروسها(تمدن موزها)وارد شد و پیغامی که خبر از  جنگی بزرگ میداد،به گلابیوس داد.در کتاب گلابی الاسرار نوشته شده:او سوار بر لیشتامپی(وسیله ی حمل و نقل سریع میوه ها)به قبیله رسید و خبر جنگی عظیم  را در بین  گلابی ها پخش کرد.گفته شده گلابیوس،ناراحت و افسرده، به گلابی ها دستور سوار شدن بر روی دیسها(کشتیها)را میداد و غم در چهره ی او خودنمایی میکرد.پس از شش روز دریانوردی،کشتی موزها از دور دیده شد و جنگی سخت در گرفت و بد تر از همه هوای طوفانی بر آن منطقه حاکم بود.دیس های گلابیوسیان شکست و به دو تکه شد.گلابیوس و تعدادی از گلابی ها به سمت شرق و گروهی دیگر به سمت غرب رفتند.گروهی که به سمت غرب رفته بودند،به توسط اناری به نام اناروس(دوست گلابیوس)رهبری شدند و بر جزیره ی وردنت حاکم شدند و گروه دیگر، که توسط گلابیوس رهبری میشد به جزیره ی چیک رسیدند. این جزیره بعد ها به چیچ،شیچ،کیچ و سپس به کیش تغییر نام داد.گلابیوس که از زنده ماندن گروهش خوشحال بود به دنبال گروه اناروس گشت و پس از مدت ها متوجه شد که آنها در وردنت هستند.او برای ورود به وردنت از اناروس اجازه خواست ولی اناروس به او اجازه نداد.در کتاب دشمنان گلابی نوشته شده:وقتی گلابیوس فهمید که اناروس به او خیانت کرده،فریاد زد و گفت که او را به سزای عملش میرساند.سپس با دست در قلعه را کند و به افراد گروهش فرمان حمله داد.او و افراد گروهش به سختی در مقابل دیگر گلابی ها ایستادند.گفته شده که گلابی ها در حین کشتن هم ،گریه میکردند وبر سر میکوفتند.

ساعت ها گذشت و سر انجام گلابیوس خود را مقابل اناروس دید.فریادی زد و گفت من تو را تکه تکه خواهم کرد و با هم درگیر شدند.دو روز و سه ساعت و چهل و هفت دقیقه با هم جنگیدند و سرانجام گلابیوس شمشیرش را درون شکم اناروس برد و فریاد زد:این است قدرت میوه.گفته شده که گلابیوس پس از تصاحب وردنت اناروس را تکه تکه کرد و دانه ها آنرا همراه با دیگر گلابی ها خورد.
سپس یک سخنرانی کرد :من اینجا نور را دیدم.امید را دیدم.ما به قدرت تکیه کردیم و من اینجا سلسله ی بامدادیوس را تاسیس  میکنم.این سلسله تا آخر بر قدرت تکیه میکند و جهان را خیره خود میسازد.

نتیجه:هرگز به دوستان خود خیانت نکنید.و همیشه به آنان وفا دار باشید.

نویسنده:تاریخ شناسان آرمان اسدپور و عرفان کمالی

برای خواندن داستان کامل به ادامه مطالب بروید...



 ادامه مطلب...

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ ما خوش آمدید!!!!!
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان . و آدرس golabios.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 29
بازدید کل : 5360
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


کد خوش آمدگویی داشبورد نام : [Name]
پروفایل شما : مشاهده پروفایل
نام کاربری شما : [UserName]
پنل کاربری
ویرایش مشخصات
خروج